تقدیم به تنها عشق زندگی ام(عشق ممنوع)
نمیدانستم عشق ممنوع یعنی چه.......
بذار يواش شروع کنم ، سلام گلم ، هم نفسم
آرزوهام راضي شدن ، ديگه بهت نمي رسم
گفتم چيا گفتي بهم ، گفتي که اينده داري
دنيا همش عاشقي نيست ، گريه داري ، خنده داري
گفتم که گفتي من باشم به لحظه هات نمي رسي
به قول دل شايد دلت گرو باشه پيش کسي
خلاصه گفتم که چشات قصد رسيدن نداره
رؤياها کاله و دسات خيال چيدن نداره
گفتم که گفتي زندگي ت غصه داره ، سفر داره
هم واسه من هم واسه تو با هم بودن خطر داره
گفتم تو گفتي رؤياها مال شباي شاعراس
شهامتو کسي داره که شاعر مسافراس
مسافرا اون آدمان که با حقيقت مي مونن
تلخياشو خوب مي چشن ، غصه هاشو خوب مي دونن
گفتم فقط مي خواي واست يه حس محترم باشم
عاشقيمو قايم کنم ، تو طالع تو کم باشم
گفتم که گفتي ما دو تا به درد هم نمي خوريم
ولي يه جا مثل هميم ، هر دومون از قصه پريم
گفتيم تو گفتي مي تونيم يادي کنيم از همديگه
اما کسي به اون يکي ليلي و مجنون نمي گه
گفتم تو گفتي سهممون از زندگي جدا جداس
حرف تو رو چشم منه ، اما اينام دست خداس
هر چي که تو گفته بودي ، گفتم به دل بي کم و بيش
حالا خودم ؟ نه راه پس مونده برام نه راه پيش
اين حرفاي خودت بوده ، از من ديوونه تر ديدي ؟
اصلا نگفتم اينا رو خودت ديدي يا شنيدي
دلم که حرفاتو شنيد ، اول که باورش نشد
ولي نه ، بهتره بگم ، نفهميدش ، سرش نشد
يه جوري مات و غمزده ، فقط به دورا خيره شد
زنگ ازرخش نه ، نپريد ، شکست و مرد و تيره شد
بلور رويا هام ولي چکيد ، مث خواب تگرگ
آرزوهام از هم پاشيد ، رسيد ته کوچه ي مرگ
راستش ازم چيزي نموند ، به جز همين جسم ظريف
خوب مي دوني چي مي کشه غريب تو خونه ي حريف
نگي چرا نوشته هام لطيف و عاشقونه نيست
رؤيا و آرزوم که هيچ ، حتي دل ديوونه نيست
زيبا بايد تنهايي من اين نامه روسيا کنم
رسم گذشته ها مي گه بايد به تو نگا کنم
حرفاتو گفتم به خودت ، ببيني راستي تو زدي
اصلا توي ذات تو هست ، يه همچي چيزي بلدي ؟
اگر تو بيداري بودي ، بشين ميادش خبرم
اگر نگفتي بنويس ، من مي خوام از خواب بپرم
دوست دارم چه توي خواب ، چه توي مرگ و بيداري
فداي يک تار موهات ، که تو من و دوس نداري
مواظب آدما باش ، زندگي گرگه زيبا جون
خداي روياي منم ، هنوز بزرگه زيبا جون
با اون چشاي روشنت چه کاري دست من دادي
نظرات شما عزیزان:
+نوشته شده در پنج شنبه 5 آبان 1390برچسب:طعم تلخ واقعییت, ساعت9:55 بعد از ظهرتوسط الناز تنهاااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا |
|
About
نام تو را روزی .........تمام غار نشینان...........بر سنگ نوشتند ...........و سنگ ها از آن روز ............جنگل شدند ............امروز هم از ............کیمیای نام تو............این وازه های خام ..........در دست های خسته ی من ..............شعر می نویسند ...........من در ادای نام تو ..............دم میزنم ................شعرم حرام باد .............اگر روزی تا بوده ام ...............جز طنین نام تو ...............شعری سروده ام _____________________ _____________________ ______________________ سلام به همه کسای که به این وبلاگ سر میزنن نویسنده این وبلاگ منم الناز والبته تنها عشقم مهدی که اون هم مدی ر این وبلاگه دو نفری این وبلاگو اداره میکنیم اما من شروع کردم به عشق اون خودش میدونه چقد دوسش دارم و این وبلاگم با تمام عشقم تقدیم به اون میکنم. Archivesهفته چهارم دی 1391هفته چهارم بهمن 1390 هفته چهارم دی 1390 هفته دوم دی 1390 هفته سوم بهمن 1390 هفته دوم دی 1390 هفته چهارم بهمن 1390 هفته سوم بهمن 1390 هفته اول بهمن 1390 هفته سوم دی 1390 هفته دوم دی 1390 هفته چهارم بهمن 1390 هفته سوم بهمن 1390 هفته دوم بهمن 1390 هفته اول بهمن 1390 هفته چهارم دی 1390 هفته سوم دی 1390 هفته دوم دی 1390 هفته چهارم بهمن 1390 هفته سوم بهمن 1390 هفته اول بهمن 1390 هفته چهارم دی 1390 هفته سوم دی 1390 هفته دوم دی 1390 Authorsالناز تنهااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااLinks
شهروند سکوت
تبادل
لینک هوشمند
LinkDump
کیت اگزوز ریموت دار برقی
کاربران آنلاین:
بازدیدها :
|